برای همه عمرم دوستت دارم
پسر نازنینم این روزها تغییرات فوق العاده ای رو داری به رخ ما می کشی ... حدود 42 روزت بود که خاله و امید اومدن خونه ما و به شما یاد دادن که زبونت رو در بیاری ، اون روز خاله گفت که شما تقلید می کنی و ما زدیم به حساب اتفاق ... و این گذشت تا چند روز قبل عید که شما 55 روزه بودی و خاله ما رو دعوت کرد برای ناهار که تا رفتیم و شما خاله رو دیدی درست رو پس دادی ... اول یه خنده جانانه ای کردی و شروع کردی به زبون درآوردن ... امید میگفت مثل موبایلی که آنتن نمیده بعد از اینکه آنتن میده هی اس ام اس پشت اس ام اس ... شما هم همونطور بی وقفه زبونت رو در میاوردی و همه رو بیشتر عاشق خودت می کردی ... و اما این روزها ... موقع تعویض پوشکت چنان صدای قش...
نویسنده :
نسیم بهار
23:18